loading...
ریو پاتوق
سرور بزرگ PeRsiaN GaMeRs - gta san anderes


http://up.riopatogh.ir/up/meli-patogh/Pictures/GTA_San_Andreas_Logo.png


یکی از بهترین سرور های که در ایران ران شده و به سبک زندگی مجازی میباشد بدون شک سرور persian gamersهست

این سرور که به تازگی ران شده است در مدت زمان کوتاه بیش از 1000 بازیکن را در خود جای داده است.

یکی از بهترین ویژگی های این سرور این است که تمام قوانین در آن رعایت می شود و تحت هیچ شرایطی در این سرور پارتی بازی نمیشود.

ویژگی های اصلی سرور : داشتن شغل دل خواه مانند مزرعه داری - تاکسی رانی- معلم بودن - پلیس بودن - راننده اتوبوس و دکتر و .....

این سرور دارای انجمن پشتیبانی است و در صورت به وجود آمد هر گونه مشکل برای شما توسط انجمن رفع مشکل خواهد شد.

سایت سرور :pg-samp.rzb.ir

Address:5.260.243.141:7777

اگر میخواهید از طرف ما حمایت شوید از راه  زیر اقدام کنید

 از myreferral : 84 استفاده کنید تا از طرف [Hadi] پول دریافت کنید


آخرین ارسال های انجمن
riopatogh بازدید : 92 یکشنبه 12 بهمن 1393 نظرات (0)

ایاز، غلام شاه محمود غزنوی (پادشاه ایران) در آغاز چوپان بود. وقتی در دربار سلطان محمود به مقام و منصب دولتی رسید، چارق و پوستین دوران فقر و غلامی خود را به دیوار اتاقش آویزان کرده بود و هر روز صبح اول به آن اتاق می‌رفت و به آنها نگاه می‌کرد و از بدبختی و فقر خود یاد می‌‌آورد و سپس به دربار می‌رفت. او قفل سنگینی بر در اتاق می‌بست.

درباریان حسود که به او بدبین بودند خیال کردند که ایاز در این اتاق گنج و پول پنهان کرده و به هیچ کس نشان نمی‌دهد. به شاه خبر دادند که ایاز طلاهای دربار را در اتاقی برای خودش جمع و پنهان می‌کند. سلطان می‌دانست که ایاز مرد وفادار و درستکاری است. اما گفت: وقتی ایاز در اتاقش نباشد بروید و همه طلاها و پولها را برای خود بردارید.

با ما در ادامه مطلب همراه باشید

نیمه شب، سی نفر با مشعل‌های روشن در دست به اتاق ایاز رفتند. با شتاب و حرص قفل را شکستند و وارد اتاق شدند. اما هرچه گشتند چیزی نیافتند. فقط یک جفت چارق کهنه و یک دست لباس پاره آنجا از دیوار آویزان بود. آنها خیلی ترسیدند، چون پیش سلطان دروغزده می‌شدند.

وقتی پیش شاه آمدند شاه گفت: چرا دست خالی آمدید؟ گنجها کجاست؟ آنها سرهای خود را پایین انداختند و معذرت خواهی کردند.سلطان گفت: من ایاز را خوب می‌شناسم او مرد راست و درستی است. آن چارق و پوستین کهنه را هر روز نگاه می‌کند تا به مقام خود مغرور نشود. و گذشته اش را همیشه به یاد بیاورد.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1290
  • کل نظرات : 436
  • افراد آنلاین : 41
  • تعداد اعضا : 256
  • آی پی امروز : 209
  • آی پی دیروز : 81
  • بازدید امروز : 340
  • باردید دیروز : 120
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 984
  • بازدید ماه : 4,942
  • بازدید سال : 58,314
  • بازدید کلی : 14,267,023
  • ریو پاتوق | ملی پاتوق
    http://up.riopatogh.ir/up/meli-patogh/Pictures/meli-patogh-riopatogh.png